تحلیل های برگزیده
- مجتبی تهرانی
- فرارو
- عصر ایران
- عصر ایران
- تابناک
- مسیح مهاجری
- سید مرتضی نعمت زاده
- آفتاب
- منصورون
- علی مطهری
» بازدید دیروز: 118
» افراد آنلاین: 1
» بازدید کل: 440
منصورون ودفاع از انقلاب
شمخانی در تبیین چگونگی نقش آفرینی اعضای جمعیت منصورون در دفاع از انقلاب و ایران افزود: در واقع در جریان مبارزه با رژیم شاه، این افراد قدرت سازماندهی و زمینه لازم برای اعتماد به همدیگر را به دست آورده بودند و به همین دلیل از روزهای آغازین انقلاب، برای برگرداندن نظم، اداره امور نظامی و امنیتی منطقه خوزستان را برعهده گرفتند.
در گفتگو با سردار شمخانی
جمعیت منصورون و مدیریت بحران هفته های آغازین جنگ
وبگاه منصورون- دکتر علی شمخانی در سالگرد آزادی خرمشهر با حضور در برنامه تلویزیونی مثلث شیشه ای، به پرسش های رضا رشیدپور پاسخ داد.
در ابتدای این برنامه که پنج شنبه 5 خرداد 1387 از شبکه تهران پخش شد، دکتر علی شمخانی در جواب رضا رشیدپور مجری برنامه که پرسید «چرا در هنگام پخش قطعۀ ممد نبودی ببینی، گریه کردید؟»، گفت: محمد رفیق من بود. قبل از جنگ و حتی قبل از انقلاب ما رفیق بودیم. و این شعر ممد نبودی ببینی، چند خاطره را برای من زنده می کند. این قطعه، طنین مظلومانه ای دارد و توانسته در بطن خودش با کسانی که در روزهای آغازین جنگ و حتی قبل از جنگ در خرمشهر بودند، ارتباط خاصی برقرار کند.
دکتر علی شمخانی با بیان این که محمد جهان آرا نماد مقاومت و آزادی خرمشهر است، افزود: محمد در عملیات بیت المقدس نبود چون بعد از شکست حصر آبادان به شهادت رسیده بود. در واقع فاصله زیادی بین شهادت او و آزادسازی خرمشهر وجود دارد ولی به علل متعددی او به نماد خرمشهر تبدیل شد. یکی از این علت ها این بود که محمد و خانواده جهان آرا یک خانواده مقاوم و مبارز قبل از انقلاب بودند که در اوج خفقان یعنی در سال 1352 هم دست از مبارزه با رژیم شاه نکشیده بودند.
دریابان شمخانی در پاسخ مجری برنامه که پرسید «آیا فعالیت جهان آرا مربوط به همان گروه منصورون بود؟»، تصریح کرد: بله، محمد جهان آرا از اعضای فعال منصورون بود و یکی از دلایل مقاومت 34 روزه خرمشهر و جلوگیری از توسعه پیشرفت عراق در کل مرزهای خوزستان، همین انسجامی بود که ما از زمان مبارزات قبل از انقلاب با همدیگر داشتیم. وی تاکید کرد: محمد و علی و رشید و محسن، پاسدارهای بعد از انقلاب نبودند. قبل از انقلاب همدیگر را خوب می شناختند و با هم کار کرده بودند.
وی در پاسخ مجری برنامه که خواستار بیان اسم کامل افراد یادشده بود، اظهار داشت: منظورم از محمد، جهان آرا است، رشید یعنی غلامعلی رشید علی نور، محسن همین محسن رضایی است، و علی هم خودم هستم؛ علی شمخانی. ما به همراه رضا رضوی، عبدالله ساکیه، اسماعیل زمانی و خیلی از دوستان دیگر که در جریان مبارزه با رژیم شاه همدیگر را پیدا کرده بودیم، کارها را سازماندهی کردیم.
دکتر علی شمخانی تاکید کرد: البته اینها افرادی بودند که از مبارزه با رژیم شاه زنده بیرون آمدند. شهدای فراوانی هم در مبارزه با رژیم شاه داشتیم که شهید عبدالحسین سبحانی، غلامحسین صفاتی دزفولی، کریم رفیعی، مهدی هنردار، علی جهان آرا، حسن هرمزی، نورالدین شاهصفدری و عزیز صفری از آنها هستند.
دریابان شمخانی در تبیین چگونگی نقش آفرینی اعضای جمعیت منصورون در دفاع از انقلاب و ایران افزود: در واقع در جریان مبارزه با رژیم شاه، این افراد قدرت سازماندهی و زمینه لازم برای اعتماد به همدیگر را به دست آورده بودند و به همین دلیل از روزهای آغازین انقلاب، برای برگرداندن نظم، اداره امور نظامی و امنیتی منطقه خوزستان را برعهده گرفتند. و حتی قبل از وقوع جنگ یعنی در مبارزه با تشنج ها و تحریکات داخلی مثل جریاناتی که به نام و در پوشش خلق عرب شکل گرفت هم توانستند نقش مؤثری ایفا کنند.
دکتر علی شمخانی در پاسخ مجری برنامه که خواستار تشزیح زوایای این هماهنگی شده بود، اظهار داشت: همدیگر را در جریان مبارزه شناخته بودند، با دیدگاه فکری همدیگر آشنا شده بودند، نقاط اشتراک همدیگر را یافته بودند، مکتب فکری – عملیاتی داشتند و این، بسیاری از مشکلات را حل می کرد. در واقع در مقاومت 34 روزه خرمشهر، همه نیروهای کیفی امیدیه، آغاجاری، ماهشهر، مسجدسلیمان و بهبهان و دزفول را می بینیم. بچه های امیدیه و آغاجاری بچه های شهید اسماعیل دقایقی بودند، بچه های مسجدسلیمان با محسن رضایی مرتبط بودند و بچه های دزفول توسط رشید سازماندهی می شدند. و در واقع، با بررسی روند روزهای اغازین جنگ می توان گفت سابقه مبارزات قبل از انقلاب یک موهبتی بود که در جریان شروع حادثه جنگ، به شکل منضبط و منظمی در مقاومت ما در خوزستان موثر بود.
دکتر علی شمخانی در پاسخ مجری برنامه که پرسید «چطور به شمخانی 24 ساله اعتماد کردند که او فرماندهی کند»، گفت: کسی به ما دستور نداد که فرماندهی کنیم. اقتضای شرایط انقلاب استفاده از نیروهای جوان و باتجربه در امر مبارزه بود. قبل از انقلاب، مبارزاتی در تمام سطوح کشور صورت می گرفت. این مبارزات در خوزستان همن بسیار شدید و عمیق بود. خوزستان به دلایل مختلف مرز برخورد رژیم شاه با گروه های مبارز بود و یک تجربه فشرده را در نیروهای جوان شکل داده بود.
دکتر علی شمخانی در تبیین موقعیت سیاسی خوزستان در مبارزه با رژیم شاه
گفت: خوزستان هم یک استان مهم مرزی بود، هم مهم ترین استان نفتخیز کشور بودف هم بزرگترین شبکه اعتصاب های کارگری را در صنعت نفتش داشت و تنها جایی بود که می توانست شریان اقتصادی رژیم شاه را قطع کند و به عمرش خاتمه بدهد.
وی در ادامه با مثبت ارزیابی کردن نقش اعتصاب کارکنان صنعت نفت در سرنگونی رژیم شاه، گفت: رژیم شاه هم اقدامات سختی را برای مقابله با اعتصاب کارکنان نفت و حمایت مردم خوزستان از انها انجام داد و در برابر همین شدت عمل رژیم، اقدامات مهمی توسط گروه های مبارز مثل منصورون شکل گرفت.
دکتر علی شمخانی در ادامه ارزیابی خود از نقش جمعیت منصورون در پیروزی انقلاب اسلامی گفت: حادثه دیگری که برای از میدان به در کردن مردم اتفاق افتاد، حمله تانک ها و چماق به دست ها به مردم بود. از چهار تیپ اهواز، دزفول، کرمانشاه و همدان که بعد از فرار شاه برای سرکوب مردم وارد شهرها شدند، دو تا در خوزستان بود. با تانک به مردم حمله کردند و ما توانستیم در دفاع از مردم با اینها مقابله کنیم. اقدامات فراوانی توسط منصورون انجام شد و من خاطرات بسیار متعدد و شیرینی از این عملیات ها دارم.
وی با تاکید بر نقش اعضای جمعیت منصورون در اداره نهادهای انقلاب و نظم بخشیدن به استان بحران زده خوزستان گفت: در روزهای قبل از پیروزهای انقلاب، که هنوز مقاومت های پراکنده ای از طرف نیروهای مسلح شاه انجام می شد، اعضای منصورون سپر بلای مردم در این درگیری ها بودند و بعد از پیروزی انقلاب، اولین کسانی که وارد مراکز تسلیحاتی و نظامی رژیم شاه در خوزستان شدند، ما بودیم. یادم هست وقتی که وارد یکی از مراکز امنیتی رژیم شاه شدیم، یکی از کسانی که ما را بازجویی و شکنجه می کرد، در همان لحظه دستگیری به دوستان و همکارانش گفت: دیدی گفتم این، یک
کاره ای هست؟!
دریابان شمخانی با تشریح فضای سیاسی بعد از انقلاب در استان خوزستان افزود: بلافاصله بعد از انقلاب دکان های سیاسی متعددی به نام های چپ، راست و نفاق در کشور و خوزستان شکل گرفت. لازم بود یک تشکیلات سراسری برای برقراری امنیت و دفاع از انقلاب به صحنه بیاید. این بود که ما مسیر حرکت دانشجویی مان را به سمت دفاع از کشور و انقلاب تغییر دادیم. با ارتباطاتی که با تهران داشتیم، فعال شدیم و کمیته های انقلاب اسلامی اهواز، سپاه اهواز و مدتی بعد سپاه منطقه خوزستان را شکل دادیم. که البته خود این سازماندهی در یک شرایط بحرانی و در جریان مقابله با گروه های ضد انقلاب وابسته انجام می گرفت.
دکتر علی شمخانی در ادامه با اشاره به شرایط به وجود آورنده جنگ، بر نقش مقاومت های مردمی و خودجوش تاکید کرد و گفت: صدام قبل از آغاز جنگ، خوزستان را یک هدف مهم می دانست و اقدامات فراوانی را در همن مقطع قبل از جنگ برای بحران سازی در خوزستان انجام داد. بعد از آن، می خواست و می توانست با یک کودتای داخلی به نام کودتای نوژه، اقدامی در جهت استحاله انقلاب و یا سرنگونی انقلاب و یا جداسازی خوزستان صورت دهد و روی آن خیلی حساب کرده بود. تا حدی هم در هدف اشغال نظامی خوزستان به منظور جداسازی آن موفق بود، ولی به دلیل همین آمادگی که در خوزستان وجود داشت، نتوانست.
دکتر علی شمخانی فرمانده وقت سپاه منطقه خوزستان، در پاسخ مجری برنامه که پرسیده بود «خود شما متولد کدام منطقه هستید»، گفت: من عرب اهوازی هستم. صدام آمده بود که به اصطلاح خودش ما را آزاد کند ولی با مقاومت همه مردم خوزستان از جمله عرب ها نتوانست و فقط برادران ما را شهید کرد و برگشت.