تحلیل های برگزیده
- مجتبی تهرانی
- فرارو
- عصر ایران
- عصر ایران
- تابناک
- مسیح مهاجری
- سید مرتضی نعمت زاده
- آفتاب
- منصورون
- علی مطهری
» بازدید دیروز: 90
» افراد آنلاین: 1
» بازدید کل: 2939
![]()
یاد شهید دقایقی گرامی باد
28 دیماه سالروز سردار شهید اسماعیل دقایقی فرمانده «لشکر 9 بدر» است. سرویس فرهنگ حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ضمن گرامی داشت یاد و خاطره رزمندگان دوران دفاع مقدس، نگاهی دارد به زندگی و فعالیتهای شهید اسماعیل دقایقی.
اسماعیل دقایقی درسال 1333 هجری شمسی در بهبهان به دنیا آمد. روح و روان اسماعیل در این کانون که ارزشهای اسلامی در آن به خوبی مشهود بود پرورش یافت و زمینهای برای شخصیت والای آینده او شد. این خانواده با توجه به مشکلاتی که داشتند، مجبور شدند به «آغاجاری» مهاجرت و با پایبندی به اصول انسانی و اسلامی، در آن شهر زندگی کنند. شهری که بنا به موقعیت خاص جغرافیایی و منابع زیرزمینی خود نه تنها مورد طمع غرب (بویژه آمریکا) بود، بلکه غارت ارزشهای فرهنگی و سنتهای اجتماعی آن نیز در برنامههای استکبار جهانی قرار داشت. اما خانواده اسماعیل نه تنها خود از این تهاجم، سرافراز بیرون آمدند، بلکه در اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر نیز تلاش میکردند. در نتیجه،اسماعیل نیز تمامی ارزشهای وجودی خود را که از کودکی به آنها پایبند بود از خانواده خود فراگرفت. او که از هوش و ذکاوت سرشاری برخوردار بود، مورد توجه خانواده قرار گرفت و پس از ورود به دبستان و پشت سر گذاشتن این مرحله و اتمام دبیرستان، در سال 1349 در کنکور هنرستان شرکت ملی نفت (که تنها شاگردان ممتاز و باهوش و نمونه را میپذیرفت) شرکت کرد و پس از قبولی، به ادامه تحصیل در آن هنرستان پرداخت.
فعالیتهای سیاسی – مذهبی
دانشآموزان متعهد، از این آموزشکده – که در آن زمان یکی از مراکز فعال و مهم منطقه بشمار میآمد – برای مبارزه با رژیم استفاده میکردند. اسماعیل در همین هنرستان با محسن رضائی ( فرمانده کل سپاه در دفاع مقدس) – که از دیرباز آشنای وادی مبارزه بود – آشنا شد و به همراه او و دیگر همرزمانش مبارزه پیگیری را در گروه منصورون علیه رژیم و مفاسد اجتماعی آن آغاز کردند. اسماعیل در سال دوم هنرستان – که با برپایی جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی مصادف بود – در اعتصاب هماهنگ همرزمانش شرکت فعالی داشت و در همان سال با هدف منفجر کردن مجسمه رضاخان که در خیابان 24 متری اهواز نصب شده بود، به اقدامی شجاعانه دست زد و قصد خود را عملی کرد اما متاسفانه چاشنی مواد منفجره عمل نکرد.
مبارزات و تلاشهای اسماعیل، منحصر به مسائل سیاسی و نظامی نبود بلکه به علت هوش سرشار و علاقهمندیاش به مسائل فرهنگی، در فرصتهای مناسب از طریق دایر کردن کلاسهای مختلف، با جوانان این منطقه ارتباط فکری و روحی پیدا میکرد و در خلال ارائه مطالب علمی، آنان را با فرهنگ اصیل اسلام که در آن خطه، سخت مورد تهاجم واقع شده بود آشنا میساخت و آنان را به تعالیم روحبخش اسلام جذب میکرد. از این رو همان گونه که فعالیتهای سیاسی نظامی اسماعیل و دوستانش گام مؤثری در مبارزات مسلحانه علیه رژیم ستمشاهی با گروه منصورون در آغاجاری و بهبهان به شمار میرفت، فعالیتهای فرهنگی او در حد بسیار مؤثر،عامل بازدارندهای در مقابل روند سریع ترویج فرهنگ مبتذل غربی در این منطقه شد تا نه تنها از بیقیدی و لامذهبی جوانان (که تلاش فراوانی برای تحقق آن صورت میگرفت) جلوگیری به عمل آید، بلکه در اثر تلاشهای زیاد این عزیزان، جوانان منطقه در مبارزه با رژیم، گوی سبقت را از دیگر مناطق بربایند.
در سال 1353 دوبار (همراه با محسن رضائی و جمعی از یاران) به زندان افتاد و هربار پس از چند ماه که همراه با شکنجه بدنی و عذاب روحی بود، از زندان آزاد شد. پس از آزادی از زندان، از هنرستان نیز اخراج شد، اما در همان سال در رشته آبیاری دانشکده کشاورزی دانشگاه اهواز قبول شد و پس از دو سال تحصیل در این رشته، دوباره در کنکور شرکت کرد و به دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران – که از لحاظ فضای مذهبی، سیاسی و علمی برای او مناسبتر از دیگر مراکز علمی و آموزشی بود – وارد شد. در این دو محیط دانشگاهی (اهواز و تهران) نیز به مبارزات عقیدتی،سیاسی و نظامی خود ادامه داد.
دقایقی در زمانی که اغلب دانشجویان دانشگاهها آشنایی چندانی با اصول و مبانی اسلام نداشتند از دانشجویان متعهد و متشرع به شمار میرفت. تمام واجبات و مستحبات خود را به نحو احسن به جا میآورد و از انجام هرگونه عمل خلاف شرع که توسط دیگران انجام میگرفت در حدود وسع خود با حوصله و برخورد اسلامی جلوگیری میکرد واین ویژگی خاصی بود که در تمام مسیر زندگی پرافتخار خود، بدان پایبند بود. در دانشگاه تهران برای مقابله با جریانات التقاطی و غیراسلامی موضع قاطعی داشت و در بحثهای آنان از مواضع اصلی اسلام دفاع میکرد و در جهت ملموس و عینی ساختن حقایق اسلامی برای همگان بسیار تلاش میکرد.
در سال 1357 ازدواج کرد و در اولین صحبت با همسرش، از این که وی فقط به خود و خانوادهاش تعلق ندارد گفتگو کرد. با اوجگیری نهضت خروشان و توفنده مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) همچنان به مبارزه ادامه داد و در اعتصابات کارگران شرکت نفت نقش مؤثر و ارزندهای را عهدهدار بود و در به هلاکت رساندن دو تن از افسران شهربانی بهبهان به طور غیرمستقیم شرکت داشت.
خانه اسماعیل همواره یکی از پایگاههای فعال مبارزه با رژیم به شمار میآمد و بسیاری از بیانیهها و اعلامیههای ضدرژیم در این مکان تهیه و تکثیر میشد.
دقایقی قبل از 22 بهمن به اتفاق یکی دیگر از دوستانش طبق برنامهای که داشتند به تهران آمد و با حضور در مبارزات مردمی، در فتح پادگانها نقش مؤثری ایفا کرد. پس از آن نیز با تلاش و جدیت تمام، در جلوگیری از غارتگری گروهکها و به هدر رفتن اسلحهها نقش به سزایی داشت.
محسن رضائی با اشاره به فعالیتهایی که در منزل شهید دقایقی در دوران انقلاب انجام میگرفت، اظهار میدارد: خانه و خانواده ایشان یکی از خانوادههایی است که انقلاب اسلامی در خوزستان مدیون آنها است.
نقش شهید در دوران انقلاب اسلامی
اسماعیل دقایقی علاقه وافری به ادامه تحصیل داشت اما با توجه به ضرورتی که در عرصه انقلاب ودفاع احساس می کرد دانشگاه و تحصیل را ترک کرد و در سال 1358با یک نسخه از اساس نامه جهاد سازندگی (که دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاهها آن را تنظیم کرده بودند)، به آغاجری رفت و به اتفاق عدهای از دوستان، جهاد سازندگی را راهاندازی کرد. هنوز چند ماه از فعالیت و تلاش او در این ارگان نگذشته بود که طی حکمی (در اوایل مردادماه 1358) مسئول تشکیل سپاه پاسداران در منطقه آغاجری شد. با دقت و دلسوزی تمام به عضو گیری نیروهای انقلابی پرداخت و در زمان تصدی فرماندهی سپاه،نمونه و الگوئی از یک فرمانده متقی و مدبر و کاردان شد. یک سال از فرماندهیاش در این منطقه میگذشت که به دلیل لیاقت و شایستگی زیاد،برای تشکیل سپاه پاسداران خوزستان به کمک علی شمخانی و سایرین شتافت و با عهده دار شدن مسئولیت دفتر هماهنگی استان، شروع به تشکیل و راهاندازی سپاه در شهرستانهای خوزستان کرد و با انتخاب و معرفی فرماندهان صالح و لایق توانست خدمات ارزندهای را به این نهاد مقدس ارائه دهد.
در همین مسئولیت و قبل از تجاوز نظامی عراق به کشورمان،زمانی که از درگیری خرمشهر باخبر شد سریعا خود را به آنجا رساند و با انتقال سلاح و مهمات (به اتفاق شهید جهان آرا) نقش اساسی در آمادگی رزمی مردم منطقه ایفا کرد.
شهید و دفاع مقدس
به دنبال شروع تهاجم سراسری و ناجوانمردانه عراق، به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ لشکر92 زرهی اهواز حضور یافت و در شرایطی که با کارشکنیهای بنیصدر خائن مواجه بود در سازماندهی نیروها و تجهیز آنها تلاش گستردهای را آغاز کرد. او به لحاظ احساس مسئولیت ویژهای که داشت در برخی مواقع در مناطق عملیاتی حاضر میشد و به سر و سامان دادن نیروها میپرداخت. در جریان محاصره شهر سوسنگرد توسط عراقیها، با مشکلات زیادی از محاصره خارج شد. بعدها به همراه شهید علمالهدی در شکستن محاصره سوسنگرد دلیرانه جنگید. در عملیات فتحالمبین نیز در قرارگاه «لشکر فجر» با سردار شهید بقایی (که در آن زمان فرماندهی قرارگاه فجر را به عهده داشت) همکاری کرد.
دقایقی برای سازماندهی و اداره لشکر بدر زحمات زیادی کشید. یاد گرفتن کامل زبان عربی، آموختن ویژگیها و فرهنگ عراقیها، و درک تفاوتهای ناشی از تفاوت فرهنگ و بینش نیروهای مجاهدین عراقی و اسرای عراقی جزو سختیهای کار فرماندهی تیپ بدر بود. خود من در ابتدای کار قدری ابهام داشتم که آیا برادرمان دقایقی میتواند به خوبی از عهده این کار برآید؟ چون شهید دقایقی یک نیرویی بود که تواناییهای فرهنگی و فکریاش برجستهتر بود، بیشتر این طور به ذهن میرسید. لازم بود که در یک جای مناسب آزمایش شود که آیا جز تواناییهای فرهنگی و فکری، قابلیتهای عملیاتی هم در مدیریت خود دارد که البته شهید دقایقی به خوبی از عهده کار برآمدند. در مدت کوتاهی – ظرف همان چند ماه اول - توانست بر مشکلات غلبه کند. لشکر را واقعا خیلی خوب سازماندهی و گردانبندی کرد. بر کارها مسلط شد و توانست همه امور لشکر ر ا کنترل کند.
سردار اسماعیل دقایقی روز 28 و در «عملیات کربلای 5» به شهادت رسید.
محسن رضایی و اسماعیل دقایقی در دوران نوجوانی
پس از سرنگونی صدام و در پی آن، متلاشی شدن حزب بعث و تشکیل دولت مستقل در عراق، افرادی که در سپاه بدر سازماندهی شده بودند، نقش مهم و بسزایی در ایجاد امنیت و استقرار حکومت داشتند و اکنون شاخه نظامی بدر نیز به فرماندهی «هادیالعامری» مقابل جنایات داعش ایستاده و در پی آزادسازی کل عراق از شر این تروریستهاست و شاید یکی از اقدامات مهمی که از این سازمان صورت گرفته، آزادسازی آمرلی بود!
نحوه شهادت
این شهید بزرگوار در عملیات عاشورا و قدس ۴ و همچنین کربلای ۲، ۴ و ۵ در سمت فرماندهی تیپ خالصانه انجام وظیفه نمود و یگان او جزو یگانهای موثری بود که در موفقیت رزمندگان اسلام نقش چشمگیری داشت. بالاخره هنگامی که در عملیات کربلای ۵ برای انجام مأموریت شناسایی، با یک دستگاه موتور سیکلت عازم محور بود در مسیر راه مورد اصابت بمباران هواپیماهای رژیم متجاوز عراق قرار گرفته و به لقای حق میشتابد و در اوج اخلاص و ایثار، با نوشیدن شربت شهادت، روح تشنه خود را سیراب میکند.
بخشي از وصيتنامه شهید اسماعیل دقایقی
برای شما آرزوی صبر و استقامت و پیگیری اهداف اسلامی را دارم. انشاءالله بتوانید با کار و فعالیت، خود را بیش از پیش وقف راه خدا و اسلام کنید. پیش بردن اسلام در جهان؛ جهانی که پر از فسق و فجور و خیانت ابرقدرتهاست، تلاش و ایثار میخواهد. در راه امام حسین (ع) – حضرت سیدالشهداء (ع) – رفتن، حسینی شدن میخواهد... انشاءالله در پیروی از راه امام امت خمینی عزیز که همان راه خدا، قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است، موفق باشید.
پيام برادر محسن رضايي به مناسبت شهادت شهيد دقايقي
من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و مابدّلو تبدیلاً.
کاروان کربلاییان امروز پرشتابتر از همیشه در حرکت است و عاشوراییان را یکی پس از دیگری به همراهی میخواند تا بار دیگر کلام معصوم را تحقق عینی بخشد که «کلُ یومٍ عاشورا و کلُ ارضٍ کربلا» مصداق بارز این واقعیت عروج عارفانه سردار رشید اسلام، یار وفادار امام، برادر گرانقدر و عزیزم شهید اسماعیل دقایقی است.
اینجانب که از سالها پیش از انقلاب ایشان را شناخته و به ویژگیهای اخلاقی، انسانی وقوف داشته و دارم، شهادت میدهم او انسانی متعهد، پاکباخته، عاشق و مخلص اسلام و انقلاب اسلامی بود. مبارزات او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و تلاشهای سراسر شور و حماسهاش پس از انقلاب گواه بارز این مدعاست. اینجانب اسماعیل را بسیار دوست میداشتم. خانه و خانواده ایشان قبل از انقلاب هم یکی از پایگاهها و کانونهای نهضت اسلامی به شمار میآمد، بیانیهها و اعلامیههای حضرت امام در منزل ایشان تکثیر و توزیع میشد، لذا به جرأت میتوان گفت یکی از خانوادههایی که انقلاب اسلامی در خوزستان مدیون آنهاست، خانواده محترم شهید دقایقی است و درود بر آغاجاری و بهبهان قهرمان که این سردار بزرگ را در دامان خود پرورده است.
اسماعیل در بنیانگذاری نیروهای نظامی سازمانیافته ملت عراق سهم بسزایی داشت؛ یگان رزمی مجاهدین عراقی تحت نام «تیپ بدر» ثمره تلاشهای خالصانه اوست. لذا اسماعیل نه تنها در انقلاب اسلامی کشور ما ستارهای پرفروغ بود، بلکه جوانان برومند عراق هم از او به عنوان یک سردار بزرگ در نهضت عراق یاد خواهند کرد.
بر خود لازم میدانم شهادت این سرباز فداکار امام زمان (ع)، یار دیرین و مورد علاقهام را نخست به دودمان معظم ایشان، سپس به رزمندگان سلحشور تیپ بدر و سرانجام به مردم قهرمان آغاجاری و بهبهان تبریک و تسلیت گفته و بشارت دهم که همرزمان او مصممتر از همیشه در راه نبرد بیامانشان گام برمیدارند و همزمان با تشییع پیکر مطهر این سردار رشید، تیپ بدر عملیات خود را در هجوم سرنوشتساز کربلای پنج آغاز میکند. امید است خداوند توفیق ادامه راه این عزیزان را به ما عطا فرماید.
فرماندهي كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
محسن رضايی