تحلیل های برگزیده
- مجتبی تهرانی
- فرارو
- عصر ایران
- عصر ایران
- تابناک
- مسیح مهاجری
- سید مرتضی نعمت زاده
- آفتاب
- منصورون
- علی مطهری
» بازدید دیروز: 66
» افراد آنلاین: 1
» بازدید کل: 2843
چگونه دعا کنیم؟
چگونه دعا کنیم؟ چرا بعضی از دعاها مستجاب نمی شود؟ موانع استجابت دعا چیست ؟ وقتی انسان دعا می کند و با خدا راز و نیاز می کند چه آرامشی می گیرد ؟
بله من باید با این چند بیت حافظ شروع بکنم که :
به حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد تورا در این سخن انکار کاره ما نرسد
اگرچه حسن فروشان به جلوه آمده اند کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
این حسن و ملاحت خیلی حرفها در درون دارد ویکی از آن را من عرض بکنم. امام سجاد و کلا اهل بیت یک دشمن خونی دارند به نام مروان ، که بعد از واقعه عاشورا او از طرف یزید فرماندار شهر مدینه شد، متاسفانه یا خوشبختانه مدینه دو سال بعد از واقعه عاشورا دچار شورش و آشوب علیه یزید شد که بخشی از آن هم به بهانه خون خواهی امام حسین بود. کار به جایی رسید که مروان عرصه را به خود تنگ و ضیق دید و مجبور شد پا به فرار بگذارد که گرفتار زن و فرزند خود شد چرا که خود او می توانست به هر صورت و هرجایی برود ، اما آنها را چکار کند ؟ در این فکر بود که یک راه به نظراو رسید. بینندگان ارجمند افتخار کنید به داشتن یک چنین پیشوایی ، وی به در خانه امام سجاد آمد و گفت ما یک عمری با شما دشمنی کردیم ، شما میدانید مدینه چه خبر است آشوب شده است و من گرفتار زن و فرزندم هستم ، آیا امکان دارد آنها در پناه شما و در خانه شما بمانند ، حضرت در خانه را باز کرد فرمود داخل شوند مانند زن و فرزند خود از آنها حمایت می کنم و نمی گذارم آسیبی به آنها برسد. ببینید کار به آنجا می رسد که دشمن انسان در زمان سختی ، باز به انسان امیدوار است . این تعبیر آن حسن و ملاحت است که حافظ در جای دیگر نیز می گوید :
دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم اینکه میگویند آن بهتر ز حسن یار ما این دارد و آن نیز هم
چقدر خوب است انسان به صورتی زندگی کند که در روز سختی و عزلت، دوستان که هیچ، دشمن هم به او دل ببندد و بگوید اینها خیلی نازنین هستند اینها یک چنین روزی ما را هم پناه می دهند . ما یک چنین پیشوایانی داریم فقط قصه امام سجاد قصه دعا و سجاده نشینی نیست، قبل از آن دعا و سجاده یک روح بلند و یک نگاه ملکوتی و یک دلی به پهنای اقیانوسها دارد ، که حتی دشمن را هم اگر نیاز باشد پناه می دهد . حافظ می گوید:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
آنها نشان دادند که با دشمنان هم اهل مروت و جوانمردی هستند . ما بیایم امروز برای اینکه با این اولیاء خدا یک سنخیتی پیدا بکنیم ، با دیگران از در دوستی و محبت دربیاییم ، خیلی به دنبال انتقامگیری نباشیم . که مثلا این شخص به من بد کرده است در عروسی دختر من دیدید چطور ناراحت یک گوشه نشسته بود چطور سگرمه های او توی هم بود حالا موقع عروسی پسر او حسابی جبران می کنم و حال او را می گیرم. شخصی به مجلس ختم آمده بود و میگفت انشاء اله پدرشما ازدنیا رفت ما هم مجلس ختم شرکت می کنیم . نه شما بگو او آمده در مجلس ما من که می دانم چگونه با اخم نشسته بود ولی ما انشاء اله عروسی ایشان با روی گشاده و لب خندا ن می رویم و اینگونه جبران می کنیم. شما این طور جبران کن خدا هم همانگونه که تو دلت می خواد با تو جبران میکند.خواستم یک هدیه ای از زندگی امام سجاد خدمت شما عرض کرده باشم .
7 – دعا چه کاری با آدمها انجام می دهد و این ذکر خدا و این یاد خدا ، این خواهش، این تمنا برای ما چه کاری انجام می دهد ؟
اجازه می خواهم برای ورود به این که دعا چه کاری با ما انجام می دهد ، یک اشاره به یک واقعه ای بکنم . یک نازنینی در قم است ، یک حضرت آقای بزرگواری که از وقتی من ایشان را دیده ام واقعا شیفته و شیدای او شده ام با اینکه آدم کورباطنی هم هستم و به این زودی هم به کسی ارادت پیدا نمی کنم ، آدم خیلی خوش خیالی نیستم ، ولی او خیلی نازنین است. حضرت آقای موسوی لاری که اگر صدای بنده را می شنوند از همین جا با تمام وجود به ایشان سلام و ادب می کنم . ایشان یک کاری که می کنند این است که کتابهای زیادی را نوشته اند و نگاشته اند به زبانهای عجیب و غریبی که بعضی از ما حتی اسم آن زبان ها را هم نشنیده ایم و می فرستند برای مردم دنیا و دلهای تشنه را با این آب زلال سیراب می کنند . یکی از کارهایی که کرده اند قرآن ، مفاتیح ، نهج البلاغه و صحیفه را به همین زبانها ترجمه کرده اند وفرستاده اند ، مثلا نه این زبانهای رایج مثل انگلیسی و فرانسه و آلمانی بلکه زبان هایی مثل زبان سواحلی ، زبان هوسایی ، این زبان هایی که من اولین بار آنها را در مرکز ایشان دیدم. یک صحیفه نمیدانم به زبان انگلیسی یا ایتالیایی فرستادند برای واتیکان ، پاپ قبلی ژان پل دوم واز واتیکان یک نامه ای برای ایشان آمد که ما تاکنون یک چنین کتابی به این زیبایی و شورانگیزی و شور آفرینی در مکالمه و نیایش با خداوند ندیده بودیم ، این کتاب فوق العاده و عجیب است، این گفتارها معلوم است از یک دل سوزان وپرحرارت ناشی شده است و چقدر زیبا است . ما این کتاب را در بهترین قسمت کتابخانه واتیکان نگهداری می کنیم . ایشان به من فرمودند که یک چنین نامه ای از واتیکان آمده است . یعنی گل انقدر زیبا است که هرشامه ای که فقط از بوییدن استعفا نداده باشد هرجا این گل را به دست او بدهید او زبان به تمجید می گشاید و در مقابل او کلاه از سرش بر می دارد و به او تعظیم می کند ولو آن طرف مسیحی باشد ، یهودی باشد و هر دینی می خواهد داشته باشد ، حتی اگر دین هم نداشته باشد. امام حسین روز عاشورا فرمود اگر دین ندارید انسانی خود را که می توانید حفظ کنید آن را چرا از دست داده اید انصاف را که می شود داشت . جوانمردی گاهی خود یک وژگی هایی دارد ولی با دین که عجین می شود دیگر به اوج می رسد. یک شخصی آمد خواستگاری دختر یکی از اصحاب ، او آمد خدمت امام صادق و گفت یک خواستگار برای دخترم آمده است آیا دخترم را بدهم با ندهم ؟ چه شرایطی داشته باشد بهتر است؟ ثروتش چگونه باشد، قیافه ی او چگونه باشد ؟ حضرت فرمود این ویژگی ها را خود تو می دانی ولی دین دار باشد اگر دین دار و خدا ترس بود، اگر به دختر تو علاقه هم نداشته باشد، بخاطر خدا حداقل بلا سراو نمی آورد. اگر دین نداشته باشد هر زمانی دیگر عشق او تأمین نشد او را کنار می اندازد . سرزلف نو نباشد سر زلف دگری . این است که اگر دین داشته باشد ویژگی ها مثبت او یک دفعه ضریب پیدا می کند. ضمنا بی دینی هم برای خود یک مقاماتی دارد و یک حالتی دارد که حالا ما وارد آن نمی شویم . ، از دریچه دعا های صحیفه شروع کنیم . بعضی از دعاهای آن آنقدر زیبا است، که اگر یک بار بخوانیم مشتری می شویم ، یکی میگوید آقا یکبار برو از فلان جا یک بار غذا بگیر دیگر مشتری میشوی.
حالا میخواستم این را یک بابی بگیریم برای همین موضوع، ما خیال می کنیم که دعاهای ما این است که خدایا زن بده ، شوهر بده ، بچه بده ،ماشین بده ، مثل بچه ها که میگویند پفک بده و ... این خیلی دعاهای سطح پایین است ، البته اینها را نیز باید خواست ، چون گفته اند هرچه میخواهید از خدا بخواهید . اما در دعاها ، جامعه شناسی است ، روانشناسی است ، تاریخ است ، خدا شناسی است ، پیغمبر شناسی است ، یک دوره علوم انسانی است . امروزه بیشترین کتابها در ارتباط با علوم انسانی است ، پنج یا شش میلیارد کتاب در خصوص علوم انسانی نوشته شده است، اگر انسانها اینقدر قد و سقف خواسته های آنان کوتاه بود این مقدار کتاب چرا نوشته می شد ، پنج یا شش کتاب تمام می کرد. شما می خواهید یک خط بیست سانتی بکشید ده تا خط کش که نمی گذارید، می کشید صاف می شود ، ولی اگر خواستید دو کیلومتر خط بکشید، حتما خط کش وکلی وسیله می خواهد ، وقتی حافظ می گوید :
وجود ما معمایی است حافظ که تحقیقش فسون است و فسانه
ما مثل افسانه ها هستیم ، خودمان هم خودمان را نمی شناسیم ، تو وقتی نشسته ای اینقدر کوتاه هستی ، بلند شو بایست ، سر تو به ابرها می خورد تو خیلی بلند بالا هستی . امیرالمومنین فرمود : تو فکر می کنی همین پنجاه کیلو هستی ؟ تو کیلویی خود را وزن می کنی یا متری خود را قد می گیری ، تو خیلی بلند بالایی ، همه دنیا در وجود تواست ، جام جم دست تواست . خدا رحمت کند مرحوم حداد آمده بود اصفهان ، یک روز می خواست بماند ، مدام اصفهانی ها می آمدند که حاج آقا برویم منار جنبان ، برویم سی و سه پل و ... او می گفت باشد یک ساعت دیگر آخراو این بیت را خواند :
هرکه در خانه اش صنم دارد گر نیاید برون چه غم دارد
همه اینهایی که گفتید پیش من آمده اند ، من لازم نیست بروم آنجا ، حافظ هم می گوید:
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
ما یک جایی هستیم که جام جم داریم . الان گفته اند ماهواره یک نمونه ای از جام جم است ، همه دنیا را می گیرد ، هزار کانال از کجا تا کجا است . اگر در دل یک آدم که به ظاهر کوچک است ، آن فضا و آن دریچه باز شد آنوقت همه هستی آنجا می آید . این است که شما می بینید دعاهای ما یک چنین دریچه ای را باز کرده است ، و وقتی انسان با این آشنا می شود دیگر دل او نمی خواهد آنرا رها کند . نوه عزیز امام سجاد ، امام هفتم ، همانطور که می دانید عیال وار بود ، چند همسر و همانطور که نوشته اند سی فرزند داشت ، برخلاف امام رضا که فقط یک فرزند داشت ، وقتی هارون الرشید ملعون امام را زندان انداخت، آقا گفت الهی شکر من دنبال یک جای خلوتی می گشتم ، حالا امام دستش از پاسخگویی به این نیازها کوتاه شده و او را زندان انداخته اند، خوب حالا می گوید من جای خلوتی با تو می خواستم پیدا کردم، از تو تشکر می کنم . بجای اینکه لب به گله و شکایت باز کند ، از این مرداب، نیلوفر بیرون می کشد . چه خوب است ما بتوانیم این نگاه را داشته باشیم ، همانطور که امیرالمومنین در عهد نامه مالک می گوید : ای مالک افضل اوقاتت را برای مناجات خود با خدای خود قرار بده . . آقای پرفسور ادگار که اخیرا آمده بودند ایران ، ایشان استاد دانشگاه بریگلی کالیفرنیا هستند ، یعنی یکی از بزرگترین دانشگاه ها و یکی از بزرگترین ایالت ها و استاد همانجا است که در حال بازنشستگی است و مسلمان و شیعه شده است و می گوید اولین بار شهید چمران مرا با اسلام آشنا کرد ، و همین کتابهای آقای موسوی لاری که نقل کردم این فرد را شیعه کرده است و می گوید دو نفر در زندگی من اثر گذاشتند یکی شهید چمران و یکی هم همین بزرگوار . ایشان می فرمایند ما مسلمانان و بخصوص ما شیعیان ، امروز هیچ راهی نداریم برای جذب دیگران به دین خودمان الا اخلاق و برخورد خوب و حسن خلق و ایثار و محبت و از خود گذشتگی . از هزار کانال ماهواره این بیشتر اثر میگذارد . حالا در این فضا شما امام سجاد را می بینید یک گوشه خلوتی بعد از واقعه عاشورا پیدا کرده است و با خدا نجوا می کند و همه حرفهای دل خود و خواسته ها و ارتباطات خود و همه آنچه را که در کلاس درس باید به دیگران بگوید در قالب دعا و نیایش ریخته است ، یک روح پرستنده شده و با خدا نیایش می کند . از این به بعد من چند نکته را راجع به دعا خواهم گفت.
ما در مجموع دو نوع دعا داریم یک دعای مستجاب شدنی و یک دعای مستجاب نشدنی . چه دعایی مستجاب نمی شود و خداوند گوشهای خود را می گیرد ، آن دعایی که اگر مستجاب شود به ضرر ما است . وقتی بچه شانزده ساله ای گریه می کند و اشک می ریزد که بابا برای من یک موتور بخر، ببین دیگر گواهینامه آن را نیز گرفته ام، پدر امکان ندارد این دعوت را اجابت کند ، او اشک بچه خود را می بیند و دلش نیز برای او می سوزد ولی می گوید اگر امروز با موتور بروی فردا با دست بر گردن بر می گردی ، تو نمی دانی چه وسیله خطرناکی است . بچه در عالم کودکی و نابختگی و جوانی خود فکر می کند این بهترین وسیله است اما پدر که خیر او را بهتر می داند این کار را نمی کند . مولوی نیز از همین برگرفته که این بیت را می گوید:
بس دعاها کان زیان است و هلاک وز کرم می نشود یزدان پاک
بعضی از دعاها اگر مستجاب شود هلاک ما است . تو خیال می کنی اگر با این دختر ازدواج کنی خوشبخت می شوی ، خدا می گوید نه سه سال دیگر کار شما به طلاق می کشد ، آن روز متنفر و منزجر می شوی و کلی هم ضرر می کنی من این وصلت را درست نمی کنم چون تو را دوست دارم و می دانم این برای تو خوب نیست . تو نزد من بیا من بهتر از تو می دانم .، یک خاطره ای را دوست ندارم اما مجبور هستم اینجا نقل کنم : یک عزیز جوانی در زلزله بم کشته شد تا شب قبل تهران کنار خانواده خود بود اما چون در بم دانشجو بود به این شهر باز می گردد و زیر آوار می ماند من برای صحبت در مجلس درگذشت این جوان دعوت شده بودم وقتی عکس او را دیدم آنقدر زیبا و چشم نواز بود که خیلی حسرت خوردم . به من گفتند این خانواده شانزده یا هیجده سال دارای فرزند نمی شدند . یک وقتهایی یک چیزهایی مصلحت ما نیست اما ما به زور از خدا می گیریم که بالاخره باید این بچه را به من بدهی ، این زن را به من بدهی و این شوهر را به من بدهی ، خدا می گوید تو نمی دانی به نفع تو نیست تو بخواه اما اگر به نفع تو نبود و ندادیم دیگر سماجت نکن . اما برعکس یک چیزهایی را که باید دست به دامن خدا بشویم آنجا نمی شویم . مثلا من در منزل بد اخلاق هستم باید دست به دامن خدا شوم که خدایا این اخلاق بد من را خوب کن این را با نمی جنگیم که از او بگیریم . روایت داریم که کسی که یک اخلاق بدی دارد بخل دارد ، حسد دارد ، کینه دارد ، زود عصبانی می شود این را بیاید گریه کند، اشک بریزد و صدقه بدهد تا ما به او بدهیم . این را به خدا نمی گوییم اما یک جایی که خواسته مالی داریم زود دست به دامن خدا می شویم تا بگیریم . اینجا خدا می گوید برو به نفع تو نیست . این خداوندی که بچه دار نمی شود حتما به نفع او نیست ، یک شخصی می گفت من به مکه نمی روم چرا خدا به من بچه نمی دهد . خدا رحمت کند مرحوم علامه جعفری یک قصه ای می گفت که یک شخصی گاو او مریض شد نذر کرد اگر گاو او خوب شود سه روز روزه بگیرد و بخاطر اینکه خدا را در معذور قرار دهد روزه را اول می گیرد ، روزه را می گیرد اما از بد شانسی گاو هم مرد ، آن مرد به حیاط آمد و سر به آسمان برداشت و گفت گاو من را می کشی مگر ماه رمضان نشود سی روز را می خورم . یک بخشی از دعا ها اینگونه است باید در حد اندک از خدا بخواهیم و با خدا معامله کنیم و بگوییم ای خدا اگر به نفع من نیست به یک صورتی قصه را تمام کن من هم اصرار نمی کنم و دامن تو را هرطور است نمی گیرم. اما یک جاهایی باید رفت دامن خدا را گرفت در روایات داریم که برای دعا التجا و اصرار کنید زود کوتاه نیایید اگر شما را رد کردند زود نا امید نشوید به قول مولوی خیلی زیبا می گوید:
هله نومید نباشی که تو را یار براند گرت امروز براند نه که فردات بخواند
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آنجا زپس صبر تو را او به سر صدر نشاند
بعضی وقتها خدا می خواهد صبر و تحمل ما را بسنجد ، و لذا روایت داریم که بندگان خدا بعد از مرگ می گویند آن مقدار دعا هم که در دنیا برای ما اجابت کردی ای کاش نمی کردی و اینجا بانک ما بود و به ما می دادی . پس دعا برای استجابت رد خور ندارد . حالا چه کنیم که واقعا دعا استجابت شود یکی از آن حرکت است ، حرکت کلید برکت است وگرنه اگر حرکت نداشته باشیم مانند آدمی است که کلید در جیب او است اما می گوید ای خدایی که درهای بسته را باز می کنی در خانه ما را باز بفرما ، خدا می گوید باز می کنم با همان کلیدی در جیب خود تو گذاشته ام فقط زحمت بکش کلید را بردار البته خیال نکن خود تو باز می کنی من باز می کنم چون آنقدر کلید به قفل زده شد کلید همان قفل هم بود اما در قفل شکست و در باز نشد . آن در را هم من باز می کنم با کلیدی که به تو دادم و دست سالمی که به تو داده ام . یک روایتی است که یک آدمی لباسهای با آنکه وضع مالی خوبی داشت لباسهای ناجور و وصله دار می پوشید یکی از ائمه به او گفت این چه وضعی است که برای خود درست کردی چرا اینگونه لباس می پوشی ؟ خدا دوست دارد وقتی به کسی نعمتی می دهد ، آن نعمت را آشکارا ببیند به تو پول داده است لباس خوب بپوش ، خانه خوب بخر ، غذای خوب بخور این چه وضعی است درست کرده ای ؟ او فکر می کند ما یک لباس ژنده بپوشیم و یک خوراک ساده بخوریم و امام صادق ما را ببیند و بگوید چقدر تو انسان زاهدی هستی . نه دین ما خیلی دین زیبایی است ما آن را بد شناخته ایم ، وقتی پول داده استفاده کن اگر پول داری چرا در خانه متروکه زندگی می کنی و زن و فرزند خود را در مضیقه قرار داده ای ، اسم این زاهدانه نیست . تا پاسی از شب مقابل ماهواره می نشینی و همه چیز را می بینی آنجا زاهد نیستی اما اگر می خواهی برای همسر و فرزند خود پول خرج کنی زاهد هستی . حدیثی داریم که اگر وضع شما خوب است خرج کنید . حالا یک خانه راهم به نام همسر خود بکن ، چهل سال است این خانم برای شما زحمت کشیده است یک ویلای شمال را به نام او بکن اگر بعد از صد وبیست سال از دنیا رفتی این خانم بگوید نور به قبر تو ببارد یک خانه هم برای ما گرفتی والا می گوید کور به قبر تو ببارد . روایت داریم اگر وضع شما خوب است خرج کنید تا همسر و فرزندان آرزوی مرگ شما را نکنند . چند وقت پیش در تهران همین اتفاق افتاد و یک آقایی رفت و دیگر نیامد بعد از تلاش و تحقیق بسیار به فرزندان او شک کردند گفتند این آقا پول زیاد داشته اما به آنها نمی داده ، چرا این کار را بکنیم این دین خیلی زیبا است . حالا بخش بعدی دارد که مال شما حلال باشد تا دعایتان مستجاب شود ، خوش اخلاق باشید تا دعای شما مستجاب شود . خدا را بشناسید آنوقت که وضع شما خوب است نیز دعا کنید . وقتی کسی بیچاره شد و دعا کرد خدا می گوید صدای این آشنا است چون وقتی هم که وضع او خوب بود می گفت خدایا اینها را همه تو داده ای تو این نعمتها را از من نگیر. این مثل آدمی است که ده بار به شما زنگ زده است یک بار که زنگ می زند می گویید این تلفن آشنا است این تلفن را جواب می دهم ، خدا هم به فرشته ها می گوید این تلفن آشنا است این را جواب می دهم .
8 - دعاهای رسول خدا را بخوانید .
اولا همیشه دست گدایی پیامبر به سمت خدا دراز بود . دعاهای عجیبی داشت مثلا می فرمود خداوندا درامد مرا هنگام پیری و در لحظات پایانی عمرم بیش از مواقع دیگر وسعت بخش . آدم وقتی پیر می شود ناتوان می شود و نمی تواند خوب کار کند ولی خدا می تواند بعد هم خیلی ها دور او را می گیرند ، نوه یک چیز می خواهد ، عروس و داماد می آید انسان باید یک چیزی در جیب داشته باشد که نثار کند . حافظ می گوید :
جان نقد محقر است حافظ از بهر نثار خوش نباشد
پروردگارا مرا از خویشتن داری خود از گناهان خوشبخت کن ، یعنی خوشبختی آن است که ما گناه نکنیم و خوشبختی آن نیست که پول و مقام داشته باشیم . و با نافرمانی خود بدبخت نکن ، کسی بد بخت می شود جستجو کند یک جایی نافرمانی خدا کرده است و این باعث بدبختی او شده است . پروردگارا مرا از کسانی قرار ده که وقتی نیکی می کنند خوشحال می شوند و هنگامی که کار بدی می کنند آمرزش می طلبند. ما خیلی وقتها این طور نیستیم کار بد می کنیم و می گوییم حق او بود باید می کردم ، نه تو کار بدی کردی باید بروی و عذر خواهی بکنی و از خدا هم طلب مغفرت کنی . گاهی هم کار خوب می کنی پشیمان می شوی نباید اینگونه باشد. خداوندگارا گناه مرا ببخش ، خانه ام را وسعت بخش و بر روزی ام بیفزای ، ما را به آرامش رهنمون باش . اینها به دنبال آرامش بودند ولی ما خیلی وقتها به دنبال آرایش هستیم خیال می کنیم با آرایش آرامش بدست می آوریم ولی نه آرامش یک چیز دیگر است . آفریدگارا مرا با دانش توانایی ده . خدا به پیغمبر فرمود هر چه به تو دادم بگو باز هم بده قانع نشو قل رب زدنی علما . به حضرت موسی وقتی الواح تورات را داد گفت بگیر و تشکر کن . اما به پیامبر ما گفت بگیر و بگو باز هم بده ، معلوم است سینه تو خیلی وسعت دارد به تو بیش از بقیه می دهم . همسران پیامبر می گفتند می دیدیم که در نیمه های شب بیدار می شود و با اشک مانند بچه ای که به دنبال شیر مادر است گریه می کند و اینگونه به دنبال خدا می گشت و از خدا می خواست ما به او می گفتیم تو چرا اینقدر اشک می ریزی ؟ گاهی می گفت اشکال دارد من بنده شاکری باشم خداوند این همه به من نعمت داده است ، گاهی هم می گفت اگر از او نخواهم از چه کسی بخواهم . گاهی هم می گفت اگر او یک لحظه مرا به خود واگذار کند وای به حال من می شود . ما هم به این روح های زیبای پرستنده خدا را بخوانیم و از او هم بخواهیم شیرینی مناجات را به دلهای ما هم بچشاند که هیچ چیزی را با آن حلاوت عوض نکنیم انشاء اله