تحلیل های برگزیده
- مجتبی تهرانی
- فرارو
- عصر ایران
- عصر ایران
- تابناک
- مسیح مهاجری
- سید مرتضی نعمت زاده
- آفتاب
- منصورون
- علی مطهری
» بازدید دیروز: 118
» افراد آنلاین: 1
» بازدید کل: 518
حق مخالفت
مخالف حق مخالفت دارد، اما مخالفت هم «قانون» دارد!
حمله و هجمه و تخریب و بر هم زدن مراسم و عدهای را که در چهارچوب قانون، فعل سیاسی انجام میدهند را از حرف زدن محروم کردن، نه تنها آیین مخالفت کردن نیست که خود قدمی است در جهت ایجاد بیقانونی و آنارشیسم.
حمله و هجمه و تخریب و بر هم زدن مراسم و عدهای را که در چهارچوب قانون، فعل سیاسی انجام میدهند را از حرف زدن محروم کردن، نه تنها آیین مخالفت کردن نیست که خود قدمی است در جهت ایجاد بیقانونی و آنارشیسم. از آن سو همه باید بیاموزند که مخالف حق مخالفت دارد. مخالف حق بازیگری دارد و اتفاقا از این بازیگری هم میتواند منفعت سیاسی حاصل کند.
کد خبر: ۴۹۷۲۵۴
تاریخ انتشار:۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۶-04 May 2015
در ماههای اخیر، فضای دانشگاهی کشور ـ که لازم است فضای آزاداندیشی و پویایی فکر و اندیشه باشد ـ دچار حاشیههایی شده که این حاشیه به تدریج بر متن غلبه پیدا کرده است.
به گزارش «تابناک»، هر چه به انتخابات مجلس نزدیکتر میشویم، رفت و آمد شخصیتهای سیاسی و حزبی به دانشگاهها بیشتر میشود، زیرا این بخشی از واقعیت است که گروه یا جناحی که بتواند جو عمومی دانشگاهها را به دست گیرد، در انتخابات توفیق بیشتری خواهد داشت. به همین دلیل است که همیشه این رفت و آمدها در آستانه انتخابات، بیش از هر زمان دیگری است.
اما رفت و آمد سیاسیون به دانشگاهها آن هم به قصد بهرهبرداری سیاسی و انتخاباتی، طبیعتا با خود «زنده باد این و مرده باد» آن را به دنبال خواهد داشت. دستهبندی «این و گروهبندی آن» را به دنبال خواهد داشت. در چنین شرایطی اگر موافقان و مخالفان قدرت مدیریت این هیجانات را نداشته باشند، دود این «زنده بادها و مرده بادها» بیش از هر کس دیگری به چشم مردم و منافع آنان و کشور خواهد رفت؛ آن هم در شرایطی که کشور درگیر شدیدترین تحولات منطقهای از یک سو و مذاکراتی در بالاترین سطوح دیپلماتیک با قدرتهای جهانی از سوی دیگر است؛ به نظر میرسد جهت حفظ پویایی محیط دانشگاهها در ماههای نزدیک به انتخابات گروههای مختلف باید به نکات زیر توجه کنند.
اول: قریب چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذرد. در این چهل سال، کشور تجربیات مختلفی به دست آورده است. از فضای مطلق آزادی در اوایل انقلاب تا درگیریهای مسلحانه منافقین و یک جنگ تمام عیار و وقایعی چون اتفاقات سال ۷۸ و ۸۸. همه این تجربیات به ویژه تجربیات تلخ، باید پلی باشد برای حرکت به سمت آموختن زبان گفتوگو در مرحله اول، آموختن روش مخالفت با یک ایده یا یک مجموعه در مرحله دوم و سوم آموختن و ایجاد ظرفیت برای پذیرش حرف مخالف و اقلیت.
تجربیات تلخ این حدود چهل سال از سر گذرانده شد تا ما بیاموزیم در قالب یک دولت ـ ملت و برای سعادت مردم و کشور، در عین تنوع سلایق و برای زندگی در قالب یک ملت، با زبان گفت و گو معضلات خود را حل کنیم. این همه مردم هزینه دادند که برای حل مشکلات به جای توسل به لجبازی و خشونت، با زبان و گفت و گو و ابزار منطق به جای رو در روی هم قرار گرفتن در کنار هم قرار بگیرند. این روزها سیاسیونی که دلسوز کشورند، چه آنان که اکنون حرف آنان در اکثریت است و چه آنان که در اقلیت هستند، خود و طرفدارانشان را مشق گفتوگو دهند.
دوم: مخالفانی که با یک ایده، یک سخنرانی یا یک سیاست مخالف هستند، لازم است آیین مخالفت را بیاموزند. حمله و هجمه و تخریب و بر هم زدن مراسم و عده ای را که در چهارچوب قانون فعل سیاسی انجام می دهند، از حرف زدن محروم کردن، نه تنها آیین مخالفت کردن نیست که خود قدمی است در جهت ایجاد بی قانونی و آنارشیسم. در شرایط هرج و مرج، نه اینکه قانون نیست، قانون هست؛ اما بازیگران سیاسی می کوشند از موازنه بی قانونی خود را به تعادل برسانند و این برای جامعه ایرانی خطرناک است. مخالفت آیین دارد، مخالفت چهارچوب دارد و بناست این مخالفتها و موافقتها در نهایت به تحصیل خیر حداکثری مردم و کشور منجر شود.
سوم :آموزش پذیرش مخالف است. مخالف قانونی که قواعد و قوانین بازی را رعایت کند برای دولت یا حاکمیت مستقر، نه تنها آسیب نیست که نعمت است. دولتها از یک سو و فعالان سیاسی از سوی دیگر، باید ظرفیت پذیرش مخالف را داشته باشند و به ویژه در عرصه سیاست خارجی از توان بالقوه مخالفان قانونی در چانه زنیهای بینالمللی استفاده مطلوب کنند. فعالان سیاسی باید بیاموزند که خط کشی سفت و سخت بین موافقان و مخالفان و دو قطبی کردن جامعه،یعنی از مدار عقل و منطق خارج کردن مخالفان. آنان باید بیاموزند که مخالف حق مخالفت دارد. مخالف حق بازیگری دارد و اتفاقا از این بازیگری هم می تواند منفعت سیاسی حاصل کند.
چهارم: دولت باید بیاموزد این دولت است که قدرت حاکمیتی دارد و باید تضمین برگزاری تجمعات قانونی و مسالمت آمیز باشد. دولت و دولتها باید بیاموزند که مسئول سخنرانی نیستند. دولتها مسئول تبلیغات یا خبرنگار نیستند. دولتها به جای شعار دادن در تریبونها و حاشیهسازی، از یک سو باید زمینه وفاق را در جامعه ایجاد کنند و از سویی دیگر، خود تضمین انجام هر حرکت قانونی در کشور باشند. اگر دولتی خود را در اجرای قانون ناتوان نشان دهد، گناه ناتوانی به نام او نوشته خواهد شد.
و در نهایت دولت، مخالفان و موافقان باید شرایط کشور، منطقه و بینالمللی را در هر فعل سیاسی که انجام می دهد در نظر بگیرند. حساسیتهای دورنی کشور هیچ گاه ثابت نمیماند و هر زمان نسبت به تحولات پویایی خاص خود را دارد که باید کسانی که داعیه بازیگری سیاسی دارند به خوبی آن را بیاموزند. یک تجمع خیلی معمولی صنفی در شرایطی ممکن است نه تنها تضمین منافع یک صنف نباشد که سایر مردم را هم دچار آسیب و زیان کند. یک بازیگر سیاسی نباید شرایط منطقهای و هزینههایی را که برای بی ثبات کردن کشوری چون ایران پرداخت می شود، را نادیده بگیرد.
بازیگران سیاسی باید خود به بلوغ سیاسی برسند که هر نوع فعل سیاسی را در چهارچوب منافع بلند مدت یک کشور و یک ملت ببیند و این امری است که با ابلاغیه و بخشنامه حاصل نمیشود. بازیگران سیاسی اگر بازیگر سیاسیاند خود باید بلوغ فکری داشته باشند.