» بازدید امروز: 8
» بازدید دیروز: 473
» افراد آنلاین: 1
» بازدید کل: 791

شهیدکریم رفیعی

جمعیت منصورون در فاصله زمانی سال های 1351 تا 1357 همگام با ملت ایران و در مبارزه با رژیم وابسته شاه، هشت شهید سرافراز را تقدیم آرمان های دین و ملت کرد: شهید کریم رفیعی از جمله این شهدا است. فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر. همچنین تعدادی از همرزمان شهید کریم رفیعی در منصورون، از جمله شهیدان جهان آرا، بقایی و دقایقی، پس از انقلاب و در جریان حماسه آفرینی های ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیدند که در ادامه با آشنا خواهیم شد.

بسم الله الرحمن الرحیم
انّهم لهم المنصورون و انّ جندنا لهم الغالبون
چکیده ی زندگینامه ی برادر شهید کریم رفیعی دستجردی

در سال 1333 همانند بسياري از فرزندان اين مرز و بوم در خانواده‌اي محروم چشم به جهان گشود. درد و رنج و محروميت را در مدرسه زندگي آموخته و لمس كرده بود و درس اسلام و انقلاب را در مسجد آموخت. عشق به اسلام راستين و شرايط پليسي و اختناق - در زماني كه سرمايه‌داران مردم محروم ما را تا مغز استخوان استثمار كرده بودند و استبداد در جامعه بيداد مي‌نمود - او را يك انسان معترض بار آورده بود و همين موضوع باعث شده بود كه عليرغم سن كم در عضويت يك گروه انقلابي ولي جوان و بي‌تجربه درآيد. 

در سال 51 به جرم شركت در اين گروه بارها به ساواك احضار شده بود ولي با توجه به كمي سن و ترس رژيم از خشم مردم او را آزاد كردند، عناصر مزدور ساواك با آشنايي كه به وضع مادي خانواده‌اش داشتند، براي همكاري با ساواك، او را تحت‌فشار قرار داده بودند، گاهي تطميع و گاهي تهديد مي‌كردند، ولي او هميشه در جبهه مستضعفين استوار ايستاده بود. 

كريم با اينكه به علت عشق به مبارزه و آموزش اسلام و مطالعه در جهت رشد آگاهي‌اش، به دروس مدرسه بي‌توجه بود، ولي با هوش و ذكاوتي كه داشت هميشه از دانش‌آموزان ممتاز بود. 

پس از اخذ ديپلم، با قبول شدن در رشته اقتصاد دانشگاه تهران، از شهر كوچك خرمشهر وارد شهر بزرگ تهران، شهري لبریز از زشتي‌ها و زيبايي‌ها، مملو از ستم‌ها و پيكارها شد ولي او جبهه خود را مشخص كرده بود و در جبهه مستضعفين استوار و وفادار ايستاده بود. 

دانشگاه ميدان گسترده و وسيع‌تري براي مبارزه و رشد دانش ايدئولوژيكي و سياسي او بود. رشد مبارزات مسلحانه عليه نظام طاغوتي پهلوي در محيط سراسر خفقان و سركوب، سمتگيري سياسي- ايدئولوژيك او را دقيق‌تر ساخته بود. تفكرات و بينش تشيع سرخ علوي متفکران مسلمان و نيز مجاهدات گروه‌هاي مسلح در رشد شخصيت انقلابي وي نقش بسزايي داشت. 

او برخلاف بسياري ديگر به جريانات جامعه‌اش از چشم احساساتش نمي‌نگريست. او يك انسان مؤمن و ايدئولوگ بود و هر چيزي را از ديدگاه توحيدي و اعتقادات اسلامي مي‌نگريست. 

زماني كه منافقين با نفوذ در سازمان مجاهدين مسير انقلاب را به انحراف كشانيده بودند، پيش از انتشار اعلام مواضع، او اين انحراف را احساس و با آن به ستيز و مبارزه پرداخت و در آن شرايط ضرورت تكيه بر ايدئولوژي اسلامي را عميقا احساس كرده بود و به خاطر همين شعار «مداد العلماء افضل من دماء‌الشهدا» مي‌داد. ولي كمتر كسي بود كه اين موضوع را از او بپذيرد. 

او اين مبارزه با انحراف را زماني انجام مي‌داد كه خود عميقا به امر جهاد مسلحانه اعتقاد داشت. پس از اعلام مواضع ايدئولوژيك منافقين بسياري كه براساس احساسات به مبارزه مسلحانه گرايش داشتند به واسطه انحراف ايدئولوژيكي منافقين به ضد جهاد مسلحانه مبدل شدند و در اين شرايط كه رژيم نيز به گسترش اين ديدگاه دامن مي‌زد و تلاش مي‌نمود تا از حركت كودتاي ننگين منافقين عاملي بسازد تا مبارزه مسلحانه‌ را تضعيف كند و در امر مبارزه عليه نظام طاغوتي انحراف پيش‌ آورده دشمن اصلي را ديگري قلمداد نمايد. او مبارزه مسلحانه مبتني بر ايدئولوژي انقلابي خود را بر اسلام استوار ساخته بود. 

چند ماهي از پيوستن او به گروه نگذشته بود كه همراه يكي ديگر از همرزمانش سيدعلي جهان‌آراء با نيروهاي رژيم مزدور محمدرضا شاهي درگير شده و پس از آن از زير رگبار گلوله‌هاي آنان به سلامت مي‌گريزند، ولي مدارك شناسايي آنان به دست رژيم مي‌افتد و در اين لحظه از زمان بود كه كريم، بر سر يك دوراهي و يك نقطه عطف تاريخي حيات خود مي‌ايستد. در زندگي گاهي انسان به لحظات حساسي برمي‌خورد كه بايد انتخاب كند، انتخاب تعيين‌كننده و سرنوشت‌ساز آينده و شگفت آنكه در لحظات اين انتخاب، «تنهاست». 

او مانده است ميان دوراهي يا راه خود يا راه خدا كه تنها راه رهايي مستضعفين است. او در زندگي هميشه درد و رنج كشيده است. پدرش هميشه به شديدترين وجهي از سوي استثمارگران، استثمار مي‌شود و طبعا چشم اميد به فرزندش دارد و اميدوار است او كه فرزند بزرگ خانواده است، به زودي با اخذ مدرك ليسانس خود، بتواند پس از سال‌ها تحمل سختي‌ها خانواده‌اش را رهايي بخشد. 

زيبايي‌هاي زندگي و دنيا او را به رها كردن مبارزه مي‌خواند، او را به سوي درس خواندن دعوت مي‌كند، ولي از سوي ديگر به ياد خانواده‌هاي تحت ستم و جور ستمگران در ذره‌ذره خاك ميهنش مي‌افتد، آيا مسئوليت او در قبال آنان كمتر از مسئوليتش در برابر خانواده‌اش است؟ 

آموزش‌هاي اسلام به عنوان راه رهايي مردم و ياد خدا و نگرانی از آينده‌اي مبهم، سرانجام عزت بهشت يا ذلت و خواري آتش، قلبش را مي‌لرزاند. آيا مگر او مي‌تواند در اين سيستم طاغوتي باري از دوش مستضعفين بردارد. نه، بايد سيستم را نابود كرد. بايد نظام را درهم فرو ريخت. بايد جنگيد. بايد شهيد شد و گواهي داد تا مردم قيام كنند. بپاخيزند. ستم و ستمگر را براي هميشه نابود سازند.
 
گاهي در انديشه جوانيش، خانواده محروم خودش، گاهي خانواده محروم و ستم‌ديده ميهن و بلكه جهان، گاهي راه خودش گاهي راه خدايش، گاهي نظام طاغوتي موجود و گاهي نظام توحيدي مطلوب، بايد انتخاب كند و سرانجام هم انتخاب خود را كرد. او راهش را برگزيد، او راه خدا، راه مستضعفين و راه مظلومان را برمي‌گزيند و در پي آن بود كه زندگي مخفي را انتخاب كرده و در اين موقعيت وارد دوران جديدي از زندگي و حيات واقعي خود گرديد. او وارد دوران «هجرت» شد و يك «مهاجر» في‌سبيل‌الله گشت. 

كريم تمام وجودش را در راه خدا و جهاد با طاغوت و رشد سياسي – ايدئولوژيكي گروهش قرار داد. دانش ايدئولوژيكي او نسبت به اسلام وجودش را از ايمان لبريز ساخته بود. 

نماز شب را اغلب و تلاوت آيات كتاب خدا را بيشتر وقت‌ها انجام مي‌داد، او نسبت به خواندن قرآن و نهج‌البلاغه و تفكر كردن در اين متون علاقه زيادي داشت و برداشت‌هايش را از آنها يادداشت مي‌نمود. 

او همراه دانش اسلامي‌اش از بينش سياسي عميقي برخوردار بود و مسائل را‌، به خوبي مي‌كاويد، جريانات و اوضاع جامعه را خوب تحليل مي‌نمود. تحليل‌هايش از دقت و موشكافي ويژه‌اي برخوردار بود. 

كريم هميشه در مورد افراد و موضوعات اطرافش تحليل‌هاي مشخصي داشت و البته داشتن تحليل مشخص از شرايط و اوضاع مشخص مي‌تواند در موضع‌گيري صحيح و مشخص اجتماعي، سياسي، اقتصادي،... عامل موثري باشد. 

كريم از روحيه‌اي خوب و اميدوار برخوردار بود. نظام سكوت، سكون، خفقان و سركوب و ضربات كاري از سوي رژيم به گروه و شهادت و اسارت چند تن از برادران در بهمن‌ماه 55 نتوانست در روحيه انقلابي و پرجوشش كريم ضعفي به وجود آورد جز اينكه احساس مسئوليت را در وجود وي بيشتر نمود و احساس كرد كه بايد با كار بيشتر كمبود اين شهيدان و اسيران را جبران سازد. 

تلاش‌هايش رشد پيوسته و بيشتر او را تسريع مي‌كرد و مسئوليت‌هايي از سوي گروه نيز بر دوشش نهاده شده بود و سرانجام در موضعي نزديك به سطح رهبري گروه قرار گرفته بود. 

تحليل‌هاي سياسي او از وقايع و جريانات سياسي، اقتصادي و نظامي رژيم و امپرياليزم جهاني و ديگر كشورهاي جهان بيشترين محتواي سياسي «جهاد» نشريه سياسي و خبري تشكيلات را دربرمي‌گرفت و خود او نيز از تنظيم‌كنندگان آن بود. 

انتقاد و تواصي از ويژگي‌هاي او بود. هم صادقانه از خود انتقاد مي‌كرد و هم بي‌باكانه از ديگران و هم شجاعانه انتقادات ديگران را مي‌پذيرفت. 

در تمام مدت مخفي بودنش كه مدت نزديك به دو سال اول (55 تا 56) طول كشيد، فقط يك‌بار با خانواده‌اش تماس گرفت كه اين نشانه عدم‌وابستگي به خانواده و عشق زيادش به خدا بود، رشد او و برادران مجاهدش مانند سيدعلي جهان‌آراء، سيدنورالدين شاه‌صفدري و ديگران مايه اميد زيادي براي آينده گروه بود. 

در اواخر، گروه وارد مرحله جديدي از حيات خود مي‌شد كه با شهادت سيدنورالدين و اسارت كريم در اصفهان و سيدعلي در اراك و عزيز صفري در يزد چند تن از بهترين نيروهاي خود را از دست داد و ديگر هيچ‌كس از اين اسراء خبري نداشت. 

زمان اسارت برادران درست سرآغاز جنبش نوين مردم ايران به رهبري امام‌خميني بود، اين جنبش در سطحي گسترده و فراگير به سرعت پيش مي‌رفت، رهبري انقلاب امام‌خميني با استفاده از شجاعت، تحرك و پويايي خلق مستضعف ابتكار عمل را در دست داشته و دشمن را در برابر جنبش يكپارچه، عظيم، ريشه‌دار، تجربه ناكرده، اسير دستپاچگي كرده بود. 

مردم شهيدان بسياري دادند و دشمن سنگرهايش را يكي پس از ديگري از دست داد. هر بار كه سنگري از سوي دشمن خالي مي‌شد آن را تصرف كرده و سنگر جديدي را مورد هجوم قرار مي‌دادند. بدين‌ترتيب به پيروزي‌هايي دست يافتند، زندان‌هاي رژيم به دست مردم يكي پس از ديگري فتح شد، ولي هيچ‌گاه از رزمندگان بزرگ و پيشتاز مردم، كريم، علي و عزيز خبري به دست نيامد و سرانجام پس از فروريختن نظام طاغوتي بود كه مداركي به دست آمد كه نشان مي‌داد اين قهرمانان پيشگام، اين مجاهدين به خون خفته و اين گلگون‌كفنان جاويدان در زير سبعانه‌ترين شكنجه‌هاي دژخيمان محمدرضا شاهي به درجه شهادت در راه خدا نائل آمدند. 

و به راستي كه سلام خدا بر ايشان باد روزي كه متولد شدند و روزي كه شهيد شدند و روزي كه در پيشگاه عدل الهي، برانگيخته خواهند شد. «و سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيا».

گرامی باد یاد و راه شهید کریم رفیعی دستجردی 
انّهم لهم المنصورون و انّ جندنا لهم الغالبون
صدق الله العلی العظیم

شهدای منصورون

شهیدغلامحسین صفاتی دزفولی
شهیدکریم رفیعی
شهید سید علی جهان آرا
شهید مهدی هنردار
شهید عزیز صفری
شهید سید نورالدین صفدری
شهید شیخ عبدالحسین سبحانی
شهید حسن هرمزی
شهید اسماعیل دقایقی
شهید سید محمدعلی جهان آرا