» بازدید امروز: 35
» بازدید دیروز: 19
» افراد آنلاین: 1
» بازدید کل: 4558

شهید سید نورالدین صفدری

جمعیت منصورون در فاصله زمانی سال های 1351 تا 1357 همگام با ملت ایران و در مبارزه با رژیم وابسته شاه، هشت شهید سرافراز را تقدیم آرمان های دین و ملت کرد: شهید سید نورالدین صفدری از جمله این شهدا است. فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر. همچنین تعدادی از همرزمان شهید سید نورالدین صفدری در منصورون، از جمله شهیدان جهان آرا، بقایی و دقایقی، پس از انقلاب و در جریان حماسه آفرینی های ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیدند که در ادامه با آشنا خواهیم شد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم
انّهم لهم المنصورون و انّ جندنا لهم الغالبون
چکیده زندگينامه برادر شهيد سید نورالدین ‌صفدري

به سال 1334 در اهواز و در خانواده‌اي مذهبي چشم به جهان گشود. پدرش از طريق بنايي امرارمعاش مي‌كرد. 

تا سال چهارم دبيرستان را همچون ديگر جوانان كشورمان درگير مسائلي بود كه رژيم سابق تدارك‌ديده بود تا آنها را از فكر كردن و انديشيدن نسبت به مسائل اصلي باز دارد، ولي از آنجا كه افراد صديق و پاكر بالاخره راه خدا را مي‌يابند، همين كه برادرش با او به صحبت نشست و راه را بدو نماياند، يك‌باره وجودش آتش گرفت و ايمان در درونش شعله كشيد و از آن پس همچنان عاشق و شيفته در صراط مستقيم به حركت درآمد و از همان روزها مطالعه را آغاز نمود و هر روز بيش از پيش ايمان به خدا و تلاش در راه وي، بيشتر در وجودش ريشه مي‌دوانيد. 

يكي دو سال از آغاز زندگي اعتقادي، سياسي‌اش نگذشته بود كه در رابطه با پخش اعلاميه و تماس با بعضي از برادران مبارزش (كه دستگير شده بودند)، به زندان افتاد (سال 1353). در محبس دژخيم «شلاق‌هاي آريامهري» و شكنجه‌هاي رواني و جانكاه رژيم را تحمل نمود و ديگر برادرانش را نيز به مقاومت و حماسه‌آفريني دعوت مي‌كرد و بالاخره در بيدادگاه شاه خائن، تنها به جرم پخش اعلاميه به شش‌ماه زندان محكوم گشت. 

پس از آزادي، زندگي جديدش را همراه با كوله‌باري از تجارب و اطلاعات آغاز نمود. رژيم كه از وجود او در ميان دوستان دبيرستاني‌اش وحشت داشت، دستور داد از ثبت‌نام او جلوگيري كنند. بدين دليل وي مجبور گشت در كلاس‌هاي شبانه ثبت‌نام نمايد. به هر صورت توانست با تمام موانع موجود، دوره دبيرستان را طي كند و سپس به مدرسه عالي كامپيوتر در تهران راه يابد. 

بيشتر فعاليت‌هايش در طول دوران رهايي از زندان تا هنگام عضويت در گروه «منصورون» (سال 55)، مطالعه همراه با بررسي وضع جامعه بود. اغلب به ميان محرومين و زاغه‌نشين‌هاي كنار شهر مي‌رفت تا اوضاع آنها را از نزديك مشاهده كرده و درد آنها را احساب نمايد و اين را يكي از اصول خودسازي مي‌دانست. بر خورد و خوراك خود سخت مي‌گرفت و با مسائل نفساني خويش با قاطعيت و درشتي رفتار مي‌نمود. 

هنگامي كه او با پيشنهاد عضويت در گروه مطرح شد (وي كه خود از ماه‌ها قبل به ضرورت يك تشكيلات اصيل اسلامي رسيده بود)، با كمال ايمان و جديت آن را پذيرفت و از آن به بعد نه تنها يك لحظه آرام نگرفت، بلكه هرچه داشت تا آخرين قطره خون پاكش را در اين راه گذاشت. 

«سيد نورالدين» برادري زيرك و خوش استعداد بود و قرآن بسيار مي‌خواند، كتب حديث را مطالعه كرده، به زبان انگليسي مسلط بود و به همين جهت نشريات خارجي را ترجمه مي‌كرد و گروه را در جريان تحليل‌هاي سياسي غرب از اوضاع ايران و منطقه مي‌گذاشت. 

وي همچنين يكي از اعضايي بود كه در تحقيقات بعضي از مفاهيم قرآني شركت داشت. بسيار ساده و فقيرانه زندگي مي‌كرد و در ايام تابستان (كه اكثرا روزه بود)، با شوق فراوان به عملگي مي‌پرداخت. در عين اينكه فردي شوخ‌طبع و بشاش به نظر مي‌رسيد، اما هميشه در كارهايش جدي و قاطع بود و از هيچ‌گونه انتقادي نسبت به شخص يا گروه نمي‌گذشت و با توجه به اخلاق اسلامي صريحا ضعف‌ها را در ميان مي‌گذاشت. 

در 14 آذر 56 در يك درگيري نابرابر در اصفهان و در حالي كه پليس قصد دستگيريش را داشت، شجاعانه به سوي جلادان رژيم آتش گشود و آنچه فشنگ در طپانچه‌اش داشت، به سوي آنان شليك نمود و بالاخره بر اثر رگبار گلوله‌هاي دژخيمان «الله‌اكبر‌گويان» پرخروش و شادان در خاك و خون غلطيد و در زماني بود كه رژيم مي‌انگاشت مبارزات زيرزميني را در ايران نابود كرده است، بار ديگر سفير گلوله‌هاي اين «شهيدان اسلام راستين» سكوت و آرامش قبرستان‌هاي رژيم را در هم شكست و از خونشان لاله‌هاي سرخ شهادت روئيد. 

گرامی باد یاد و راه شهید سید نورالدین صفدری
انّهم لهم المنصورون و انّ جندنا لهم الغالبون
صدق الله العلی العظیم 

شهدای منصورون

شهیدغلامحسین صفاتی دزفولی
شهیدکریم رفیعی
شهید سید علی جهان آرا
شهید مهدی هنردار
شهید عزیز صفری
شهید سید نورالدین صفدری
شهید شیخ عبدالحسین سبحانی
شهید حسن هرمزی
شهید اسماعیل دقایقی
شهید سید محمدعلی جهان آرا